سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

شریف‏ترین بى‏نیازى ، وانهادن آرزوهاست . [نهج البلاغه]

ghasedak86
یکشنبه 88/3/31 ::  ساعت 2:24 عصر

کاش بدانی که  

تو تمام سادگیم را زیر سوال می بری

وقتی که میگویی دوستم داری

و من با تمام سادگی زیر سوال رفته ام 

یقین دارم که دروغ می گویی .



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: e


    یکشنبه 88/3/31 ::  ساعت 2:24 عصر

    مهربانا

    با من از عشق مگو

    عشق را گم کرده ام من در تمنای رسیدن

    آنقدر گشتم که دیگر نیست از عشقم خبر

    از همین است که نمی خواهم شوم عاشق دگر

    عشق از من میگریزد

    دوست داشتن با دل من یک غریبه است

    تو برو

    دیگر نگو از عشق من با دل سخن

    که من آن ترکم که رسوایم در این دیر کهن

    نگذار این عشق در جانت کند ریشه چنان

    که شود روزی تنفر ریشه هارا وا کنان .



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: e


    یکشنبه 88/3/31 ::  ساعت 2:23 عصر

    فکر که می کنم آسمان مال من نیست

    چشمهایت

    دستهایت

    خودت

    احساست هم مال من نیست

    نمی دانم چرا هنوز در فکرم نقش بسته ای

    باید آسمانم را از تو پس بگیرم .



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: e


    یکشنبه 88/3/31 ::  ساعت 2:22 عصر

    دوست می شوم

    با تمام غصه ها

    با کتابهای نخوانده

    با کمد های نا منظم

    با چشمهای نا مهربان

    با تمام دلتنگی های عصر جمعه

    با گل زرد نیمه کاره روی بوم

    با خستگی های هر روزه ام

    با دغدغه های فکریم

    با احساسهای دوست داشتن دیگران

    دوست می شوم با دوری تو

    با دوست نداشتنت

    با زندگی

    با بی کسی

    دوست می شوم

    با تمام دشمنی ها

    با حرفهای نگفته ام

    دوست می شوم

    با خودم .



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: e


    یکشنبه 88/3/31 ::  ساعت 2:20 عصر
    دقایقی توی زندگی هستن که دلت برای کسی اون قدر تنگ میشه که دوست داری اونو از رویاهات بیرون بکشی و توی دنیای واقعی بغلش کنی!


  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: e


    یکشنبه 88/3/31 ::  ساعت 2:17 عصر
    کاش کوچیک بودیم. وقتی کوچیک بودیم دلامون بزرگ بود. ولی حالا که بزرگ شدیم بیشتر دل تنگیم. کاش کوچیک می موندیم تا حرفامونو از نگاهمون بفهمن نه حالا که بزرگ شدیم و فریاد هم که می زنیم باز کسی حرفامونو نمی فهمه..


  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: e


    یکشنبه 88/3/31 ::  ساعت 2:15 عصر
    سلام. خوش آمدی. هرچند خیلی دیر شده. فقط قبل از وداع همیشگی، بیا اینجا مقابلم بنشین، می خواهم یک دقیقه سکوت کنیم. به احترام تمام لحظه هایی که در انتظار پاسخ تو مردند..

  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: e


    یکشنبه 88/3/31 ::  ساعت 2:15 عصر
    عشق مثل آبه، می تونی توی دستات قایمش کنی، اما آخرش یه روز دستتو وا می کنی می بینی نیست! قطره قطره چکیده بی اینکه بفهمی.. فقط احساس می کنی کمی دستات نمناکن. این همون رطوبت خاطره هاست که بر جای مونده..


  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: e


    یکشنبه 88/3/31 ::  ساعت 2:13 عصر
    هیچ وقت شعار نداده ام، که به زور باید لبخند زد! بعضی وقت ها باید تا نهایت آرامش گریست، آن گاه است که تبسمی میهمان لبانت می شود که زیبا تر از رنگین کمان بعد از باران است..


  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: e


    یکشنبه 88/3/31 ::  ساعت 2:11 عصر
    تقدیم به تو که وقتی زبان می گشایی، رگ های فروبسته ی هزار پرسش بی امانم را پاسخ می گویی و هجوم بی امان نفس هایت، دفتر پر برگ ندانسته های اندیشه ام را صفحه به صفحه بر باد می دهد. ای آشنا! با من سخن بگو..


  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: e



    3لیست کل یادداشت های این وبلاگ


    خانه
    مدیریت وبلاگ
    پست الکترونیک
    شناسنامه
     RSS 
     Atom 

    :: کل بازدیدها :: 
    19440

    :: بازدیدهای امروز :: 
    3

    :: بازدیدهای دیروز :: 
    0


    :: درباره من :: 

    ghasedak86

    :: لینک به وبلاگ :: 

    ghasedak86

    :: پیوندهای روزانه ::

    ali jooon [76]
    [آرشیو(1)]


    ::آرشیو وبلاگ ::

    خرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388

    :: اشتراک درخبرنامه ::