خوب شد این روزها را تجربه نکردی ..........
آدم را تلخ میکند و تو باید شیرین باشی ........
و تو هستی و خواهی بود .......
اگر چه زود ترک رفته ای !!!!!!!!
امروز که بی تو هزار سال بر ما گذشته است حتی نمیتوانم از سنگینی این غیبت بزرگ بنویسم ......
واژه ها نیروی موسیقی را کم دارند ! واژه های من تورا کم دارند ......
ترانه های من غیبت تو را بغض کرده اند. ترانه های من بی وقفه تو را به نام میخوانند..........
ترانه های من تو را تا همیشه ی صدا میگریند .........
¤ نویسنده: e
باز دوباره تنهائی و شب وسکوتت
باز دوباره یاد تو و غم نبودت
باز دوباره بهت میگم تنهام گذاشتی
رفتی و این بغضو توی صدام گذاشتی
میخوام بهت بگم پیشم بمون اما نمیشه
میخوام بهت بگم نرو نرو مگه چی میشه !؟!؟!؟
بعد تو پرسه میزنم شبای سرد و خسته رو
تو رفتی و من آهسته پشت سرت گفتم : نرو نرو
دل بکن از من و عشقم بذار دستامون جدا شن
سهم من شبای تاریک سهم تو فردائی روشن
مجبورم نکن بگم که به تو هیچ حسی ندارم
آخه این دروغه اما دیگه چاره ای ندارم
تو بدون تا آخر عمر از دلم نمیری هرگز
نمیخواد که سخت بگیری خیلی ساده :
" خداحافظ "
¤ نویسنده: e
be hame
hamin!!!!!!!!!!???????!!!!!!!!
¤ نویسنده: e
با سیم نازمژه هات یه عمره گیتارمی زنم
نگاهتو کوک نکنی من خودمودارمی زنم
چشمات اگه رو پنجرم طرحه ستاره نزنند
دست خودم نیست دلمو به درودیوارمی زنم
تواگه نباشی من مثل اون پسرکی که گمشده
گوشه کوچه می شینم ازغم تو زارمی زنم
¤ نویسنده: e
¤ نویسنده: e
هرکسی عاشق نشد دیوانه نیست
هرکه دیوانه نشد پروانه نیست
در پی عــــشق تو دل دیوانه شد
شمع گشتی ودلـــم پروانه شد
ازلهیب عشـــــــق تو افروختم
عــــشق را به سادگی نفروختم
ناگهان در بی کسی ها گم شدم
رفتی وافســـانه ی مردم شدم
تا به کی چشم انتظاری سوختم
بس که چشمم را به راهت دوختم
تا به کی دیدار چشمت در خیــــال
زندگــــی با آروزهای محــــــال
¤ نویسنده: e
بوسه یعنی وصل شیرین دو لب ، بوسه یعنی خلسه در اعماق شب ، بوسه یعنی مستی از مشروب عشق ، بوسه یعنی آتش و گرمای شب ، بوسه یعنی لذت از دلدادگی ، لذت از شب،از دیوانگی ، بوسه یعنی آغازی برای ما شدن ، لحظه ای با دلبری تنها شدن ، بوسه آتش می زند بر جسم و جان ، بوسه یعنی عشق من،با من بمان ، بوسه را تکرار می باید نمود ، بوسه یعنی وصال دو رود. ---
¤ نویسنده: e
¤ نویسنده: e
کاش بدانی که
تو تمام سادگیم را زیر سوال می بری
وقتی که میگویی دوستم داری
و من با تمام سادگی زیر سوال رفته ام
یقین دارم که دروغ می گویی .
¤ نویسنده: e
مهربانا
با من از عشق مگو
عشق را گم کرده ام من در تمنای رسیدن
آنقدر گشتم که دیگر نیست از عشقم خبر
از همین است که نمی خواهم شوم عاشق دگر
عشق از من میگریزد
دوست داشتن با دل من یک غریبه است
تو برو
دیگر نگو از عشق من با دل سخن
که من آن ترکم که رسوایم در این دیر کهن
نگذار این عشق در جانت کند ریشه چنان
که شود روزی تنفر ریشه هارا وا کنان .
¤ نویسنده: e
خانه
:: کل بازدیدها
::
:: بازدیدهای امروز
::
:: بازدیدهای دیروز
::
:: درباره من ::
:: لینک به وبلاگ ::
:: پیوندهای روزانه ::
::آرشیو وبلاگ ::
:: اشتراک درخبرنامه ::
مدیریت وبلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
Atom
19741
3
8